فارسها، کُردها، آذریها- انفصال یا اشتراک؟ (نقدی بر مثلث «پانتُرک، پانکُرد و پانفارس)
نقدی بر مثلث شوم «پانتُرک، پانکُرد و پانفارس»
پیشگفتار: شباهت ژنتیکی میان هر دو انسان (از هر نژاد و تباری که باشند) بیش از 99/۹ درصد است. برجستهکردن تفاوت یکدهم درصدی میان انسانها و یا به زبان ارقام نادیدهگرفتن 999 وجه مشترک و عَلَم کردن 1 تفاوت جنایت علیه بشریت است.[1] بستن دکان و بازار عوامفریبانی که میخواهند به بهانه نژاد بر گرده همزبانان خود سوار شده و از طریق دشمنی ملیتها کسب قدرت و ثروت کنند، انگیزهای شد جهت نگارش این مقاله که ناکافی و ناقص است. جامعه ایرانی نیازمند روشنگری و مقالات بیشتر شماست. زبانهای کُردی و فارسی - افتراق یا اشتراک؟ کسی که با دو زبان فارسی و کُردی آشنایی کافی داشته و دارای هوشی متوسط و فارغ از باورها و دیدگاههای کلیشهای و اکتسابی باشد٬ واقعیتی را کشف میکند میتواند منجر به وقوع انقلابی بزرگ در تغییر نگرشها و رفتارهای فرهنگی و سیاسی آینده وی شود. یگانگی ساختاری این دو زبان از نوعی نیست که بین دو زبان متفاوت در اثر همسایگی٬ دادوستدهای فرهنگی٬ سیاسی و اقتصادی در طول زمان پدیدآمده باشد. پس از یک مقایسه تطبیقی گویی که نه با دو زبان٬ بلکه با دو گویش یکزبان مشترک طرف هستیم. بزرگترین مترجمان ایران از جمله زندهیادان محمد قاضی و ابراهیم یونسی دهها سال پیش این یگانگی و همریشهبودن را کشف کردهاند. واقعیت این است که برخلاف باورهای دو گروه خودشیفته پانفارسها و پانکوردها هیچکدام از دو زبان فارسی و کردی لهجه یا زیر مجموعه دیگری نیست. بلکه یک خانواده زبانی هستند که گردوغبار هزاران ساله نتوانسته است پیوستگی ساختاری آنها را کمرنگ کند. ریشههای مشترک در ساختار زبانهای فارسی و کردی پیدایش و تکوین زبانها بر اساس نیازهای اساسی جوامع اولیه انسانی پدیدآمدهاند. مهمترین این نیازها در زمینههای ذیل دستهبندی میشوند: ۱- شمارش ۲- اندامهای بدن ۳- محیط و طبیعت 4-درختان و گیاهان 6- خوراکیها 7- طعمها 7- اسامی حیوانات 8 - اندازهها، نسبتها و صفات 9- افعال 10- رنگها اکنون پیوستگی ساختاری این دو را در موارد فوق بررسی میکنیم: توضیح: برای اینکه بیشترین افراد بتوانند از این مقاله استفاده کنند٬ ناچار بودم تا واژههای هر دو زبان را با یک رسمالخط (فارسی) بنویسم و از رسمالخط کُردی صرفنظر کردم. زیرا نهتنها فارسها٬ بلکه بیش از نیمی از کُردهای ایران هم با رسمالخط کُردی ناآشنا هستند هدف این است که متن برای تمامی کُردها و فارسها قابلاستفاده باشد. در جمعآوری نمونهها سعی کردهام صرفاً از واژههای کهن با ریشههای مشترک استفاده کنم. وجود این اشتراکات زبانی علاوه بر فارسی و کردی در سایر گویشهای ایرانی از جمله لری، لکی، گیلکی، مازنی، تاتی، بلوچی و... واقعیتی انکارناپذیر است. جهت پیشگیری از تطویل کلام و آشنایی ناقص نویسنده از پرداختن به آن صرفنظر شده است. ممکن است به علت بضاعت کم در این رشته ندانسته واژههای عربی و... را نیز وارد کرده باشم. امیدوارم این ضعف را بر من نبخشایید و خود دستبهکار شده و این متن را کاملتر کنید که همه چیز را همگان دانند. 1-شمارش فارسی کُردی یک یک دو دو سه سه چهار چوار پنج پِنج شش شَش هفت حَوت هشت هشت نُه نُه ده ده یازده یازده بیست بیست سی سی چهل چل پنجاه پنجا شصت شصت هفتاد حَفتا هشتاد هَشتا نود نود صد صد هزار هزار دههزار دههزار صدهزار صدهزار 2- اندامهای بدن انسان فارسی کردی سر سر گردن گردن سینه سینه - سینگ دست دست آرنج آرنج کمر کمر ران ران پا پِ-پا پاشنه پانیه دندان دَدَان، دیان، ددان پوست پِست چشم چاو گوش گوِ ابرو برُ مژه مژُل مو مو چانه چَنَه رگ رگ گلو گَرو زبان زبان پنجه پنجه مُشت مشت استخوان اِسک لب لِو ریش ریش پُشت پشت عَرَق آرَق خون خوِن ناف نِوک ۳- محیط و طبیعت فارسی کردی کوه کِو دشت دشت خاک خاک مزرعه مَزرا چمن چیمَن آب آو باد با برف بَفر باران باران تگرگ تَرزَ آفتاب هَتاو- تاو ابر هَور دیوار دیوار آسمان آسمان زمین زَوی روز رُژ شب شَو راه رِگا-رِ ماه مانگ جوی آب جوُگَی ئاو آتش آگر- آور تنور تنور- تَندور خرمن خرمان شهر شار دِه دِه آبادی آوایی راه رِ- رِگا در - دروازه - درگاه در - دروازه - درگا پُل پرد سرچشمه سَرچاوَه زیر ژِر 4- درختان و گیاهان فارسی کردی درخت دار - درخت جنگل جنگل سپیدار سپیدار گردو گردو بید بی بلوط بَرو انار هَنار گیاه گیاه گندم گندم جو جوُ ماش ماش برنج برینج ارزن هَرزن سیب (درخت سیب) سِو (درخت - داری سِو) گل گول ریحان ریحانه 5- خوراکیها شیر شیر ماست ماست پنیر پنیر کره کره نان نان روغن رُن کنگر کنگر ریواس رِواس سبزی سبزی - سَوزه پیاز پیواز نخود نُک گوشت گُشت انجیر هَنجیر مویز مِوژ خرما خورما کشک کشک دوغ دوُ 6- طعمها فارسی کردی شیرین شیرن- شیرین تلخ تال شور سوِر ترش ترش تُند تیژ - توند 7- اسامی حیوانات: فارسی کردی مار مار گرگ گورگ گاو گا- مانگا شیر شِر روباه رِوی پلنگ پلینگ گراز بَراز اسب اسب خَر کَر مرغ مریشک غاز قاز خرگوش کروِشک کبوتر کوُتر لک لک لک لک مورچه مِرو- مِروله مارمولک مارمِلکه کَک کِچ مرغابی مراوی سگ سگ کِرم کرم 8- اندازهها، نسبتها و صفات فارسی کردی دراز درِژ کوتاه کورت پهنا پانایی بلند بلیند کوچک چوک- بچوک خراب خراپ تَنگ تَنگ راست راست چپ چپ درازا درِژایی گرما گرما سرما سرما گَرم گَرم سرد سارد نَرم نَرم دروست دروست تازه تازَه کهنه کُنَه سخت سخت کال- نارس کال-نارس زرنگ-زرنگی زیرَک- زیرَکی ماده مِی نَر نِر پیش پِش 9- افعال رفتن رُییشتن رفت رُیی نشستن دانیشتن ایستادن راوَستان ایستاد راوَستا خوردن خواردن مکیدن مژین مُردَن- مُرد مردن-مرد گرفتن گرتن لیسیدن لِستنَوَ خوابیدن- خوابید خَوتن-خَوت سیر - سیری تِر - تِری کُشتن کوشتن سَواری سواری شکست شکست شکستن شکاندن دیدن دیتن شُستن شتن خشککردن وشک کردن گریه گریه-گریان سوختن-سوخت سوتان- سوتا 10- رنگها فارسی کردی سرخ سور زرد زرد سبز سبز - سَوز سفید سپی قهوهای قاوَیی نارنجی نارنجی شیری شیری میتوانیم این لیست را در سایر زمینهها از جمله فصول سال، روزهای هفته و... ادامه دهیم. جهت پیشگیری از تطویل کلام از درج آنها صرفنظر شد. اهمیت حیاتی همگرایی ایرانیان رضاشاه جهت ایجاد دولت - ملت یکپارچه ایران سیاست انکار و استحاله زبان کردی و سایر زبانهای ایرانیان در زبان فارسی را در پیش گرفت. این سیاست پس از وی نیز به اشکال مختلف تداومیافته است. چنین پیداست که مشاوران او شناخت کاملی از خانواده زبانهای آریایی و خصوصاً پیوستگی ساختاری زبان کردی و فارسی نداشتهاند. زیرا این رویه نهتنها موجب رشد طبیعی زبان فارسی نشد، بلکه این زبان را از پتانسیل بازیابی واژههای فراموش شده که در زبانهای آریایی باقیمانده بودند، محروم کرد. فرهنگستان زبان فارسی بهناچار واژههای نامأنوس و نادرستی تراشیده و به زبان فارسی تزریق کردند. برای نمونه بهتر است بجای واژههای ناقص «آشپزخانه»، «فرودگاه» و «بیمارستان» واژههای کردی و دری «چیشتخانه»، «فروکه خانه» و «شفاخانه» را به استخدام گرفت. دادوستد و گفتمان مشترک این دو زبان به همراه سایر زبانهای آریایی میتوانست منجر به زایش و تکامل یکی از زندهترین و طبیعیترین زبانهای جهان شود. (هنوز هم این فرصت باقی است) از سوی دیگر بعضی از رهبران کرُدها هم افسانه بیگانگی زبان و نژاد کُردی را باور کردند و در دورههای ضعف و خلأ قدرت دولت مرکزی از جمله هنگامه جنگ جهانی دوم و نیز پس از انقلاب 1979 حرکت سیاسی خود را جدا از ایرانیان سازمان دادند که موجب ایزوله شدن قیام میشد و دولت مرکزی با جلب احساسات سایر ایرانیان بهراحتی موفق به سرکوب خونین کُردها میشد. هنوز هم بیشتر رهبران ملیگرای کرد، کشورِ ایران را دولتِ فارسها دانسته و نقش و جایگاه آن را همچون دولتهای ترکیه، عراق و سوریه دشمن هویت و بقای مردم کرد میپندارند. تا جایی که ناسیونالیستهای کُرد در گفتگو با رهبران اپوزیسیون دولت حاکم پیششرط تمامیت ارضی ایران را توهین به خود تلقی کرده و از آنها میخواهند از همین اکنون حق جدایی کُردها را از جغرافیای سیاسی کنونی ایران به رسمیت بشناسند. واقعیتهای مستقل و خارج از اذهان و باورهای ملیگرایان کُرد و دولتهای حاکم و جریانات اپوزیسیون حاکی از این است که کردها و فارسها و نیز اکثریت نزدیک بهاتفاق ساکنان ایرانزمین ریشههای نژادی، زبانی و تاریخی مشترکی دارند. ضرورت اتحاد و انسجام ایرانیان ناشی از منافع مشترکی است که در زمینههای زبان، نژاد، فرهنگ، اقتصاد، جغرافیای سیاسی و سیستم سیاسی مورد بررسی قرار میدهیم. الف- زبان مشترک در این دنیای بزرگ کدام دو زبان زنده بیگانه وجود دارند که حدود 99% واژههای اساسی قدیمی آنها ریشه مشترک داشته باشند؟ در جداول تطبیقی زبان دیدیم که زبانهای فارسی و کُردی از چنین ویژگی برخوردار هستند. این ویژگی در مورد بیشتر زبانهای ایرانیان صادق است. هرچند که هریک از این دو زبان دارای دهها گویش محلی متفاوت هستند٬ ولی با وجود این میبینیم که تفاوت بین دو گویش کردی بیش از تفاوت هر کدام از آنها با زبان فارسی مرسوم کنونی است. مثلاً یک فرد روستایی کُرد سورانی فاقد تحصیلات که فرصت آشنایی با زبان فارسی نداشته است، در گفتگو با یک کُرد هورامی و یا شکاک با مشکلات بیشتری مواجه میشود تا با یک فارس زبان. [2 ب- نژاد مشترک (نژادشناسی را با نژادپرستی اشتباه نگیریم) حقایق میدانی نشان میدهند که کُردها، فارسها، آذریها و سایر ایرانیان از نظر ساختار ژنتیکی، [3] اسکلت، جمجمه، صورت، پیشانی، چشمها و... از یک ریشه مشترک نژادی هستند. [4] تعلق ایرانیان به یک استخر ژنتیکی (یک نژاد) مشترک [5] نظر و استنتاج شخصی نیست علم ناب و خالص است که جای هیچگونه شکی باقی نمیگذارد. [6] بررسیهای میدانی دیانای تُرکزبانان ترکیه نشان میدهد که اینها نوادگان مردمان مختلف ساکن آناتولی مانند یونانی، ارمنی، قفقازی (آسیایی) و کُرد هستند که در سدههای معاصر ترکزبان شدهاند و ازلحاظ ژن از نژاد ترک (زردپوست) بهره بسیار کمی بردهاند. [7] درمورد ترکزبانان آذربایجانی نیز این قضیه صادق است که ازلحاظ ژن همسان سایر ایرانیان هستند[8]. سیاستمداران حق ندارند که ایدئولوژی و اغراض سیاسی خود را بجای حقیقت علمی به مردم تزریق کنند. باید مسائل علمی را به دانشمندان رشته موردنظر واگذار کرد و دستاوردهای علمی را مبنای قضاوت سیاسی قرار داد. [9] رویه سیاستبازان و بازرگانان خون و نژادپرستی برعکس این متد علمی است و سعی میکنند علم را در خدمت اهداف خود تفسیر و تعبیر کنند. واقعیتهای تاریخی حاکی از این هستند که حمله و مهاجرت یونانیان، اعراب، ترکهای آسیای میانه و... به ایران موجب تغییراتی در حاکمیت، دین، مذهب و حتی زبان مناطق مختلف ایران شده است. ولی به علت در اقلیت قرارداشتن مهاجرانِ حاکم نسبت به ایرانیانِ ساکن تغییر اساسی در ساختار نژادی ایرانیان صورت نگرفته است. [10] این سخن"الناس علی دین ملوکهم" (مردم بر دین حاکمانشان زندگی میکنند) واقعیتی است که در تاریخ بارها به اثبات رسیده است. چرا مردمانِ کشور 212 میلیونی برزیل پرتقالی زبان هستند؛ درحالیکه خاستگاه نژاد و زبانِ پرتقالی کشور کوچک یازدهمیلیونی پرتقال در جنوب غرب قاره اروپاست. قبل از اکتشافات جغرافیایی (1492) هیچ ارتباطی بین دو سوی اقیانوس اطلس وجود نداشته است. چرا سایر کشورهای آمریکای لاتین اسپانیولی زبان هستند؟ چرا بیشتر مردم شمال آفریقا عربزبان هستند؟ و .... کسی که جواب صحیح پرسشهای فوق را بداند، بی شک به این واقعیت پی خواهد برد که چرا زبان بسیاری از مردم ایرانزمین ترکی و یا عربی است. [11] (از نظر نگارنده تمامی زبانهای جهان از جمله این دو زبان زیبا، باشکوه، دوستداشتنی و جزو میراث گرانبهای بشری هستند. موضوع موردبحث این مقاله مسائل انحرافی از نوع برتریهای زبانی و نژادی نیست) حاکمیت اعراب بر جنوبِ غرب و نیز حکام ترکزبان بر ایران طی هزار سال باعث آن شد تا بسیاری از مردم بومی زبانِ حاکمان را جایگزین زبانِ مادری خود کنند. [12] اولیای چلبی سیاح مشهور عثمانی قرن 17 میلادی در خاطرات خود نوشته است: «... زنان مراغه اکثراً به زبان پهلوی صحبت میکنند». [13] این نشان میدهد که آذربایجان قرن 17م در حال دوره گذار زبان پهلوی آریایی به زبان حکام صفوی (ترکی) بوده است. دورهای که مردها به علت نیاز و ارتباطات با حکام تُرک، زبان خود را ازدستدادهاند، ولی زنها به علت انزوای خود هنوز به زبان پهلوی سخن میگفتهاند. نتایج تحقیقات علمی جدید در خصوص ویژگیهای وراثتی میتوکندری[14] که منحصراً از مادران به نسلهای بعدی منتقل میشود، اشتراکات نژادی کردها با ترکهای ایران (آذریها) را بهوضوح نشان میدهد. [15] باورها و تعصبات پانترکها، پانکوردها، پانعربها و پانفارسها مسئلهای ایدئولوژیک است و کاربردهای سیاسی دارند که در زمان خود میتوانند برای سربازگیری از میان مردمان ناآگاه، افروختن آتش جنگهای داخلی و دخالتهای دولتهای همسایه مورداستفاده قرار دهند. [16] تاجران این ایدئولوژیها در عرصه نقد و متدولوژی علمی حرفی برای گفتن ندارند. به همین دلیل در میادین افسانه، تاریخسازی جعلی، شارلاتانیسم سیاسی و عوامفریبی جولان میدهند. استراتژی سوداگران نژادپرستی بر این اساس استوار است که سوار بر احساسات تودهها شده تا اسباب سلطه، سروری و سواری بر همزبانان خود را فراهم سازند. (مثل طبقه فرادست و انگلصفت کردستان عراق به رهبری خانوادههای بارزانی و طالبانی) ج- فرهنگ مشترک افزون بر ریشههای مشترک زبانی، نژادی و تاریخی، طی سده اخیر در فرهنگ مردمان ایران و خاورمیانه تغییرات بزرگی حادث شده است. بهگونهای که میبینیم امروزه کُردهای ایران در تعامل و مراوده خود با فارسها، ترکها و سایر ایرانیان احساس یگانگی و راحتی بیشتری میکنند تا با همزبانان کُرد ذوب شده در تعصب مذهبی، زَنکُشی، عشیره گرایی، و تُندخویی سرایت یافته عربی ساکن در اربیل کردستان عراق. از سوی دیگر اکثریت ترکزبانان ایران با سایر ایرانیان احساس یگانگی و خویشاوندی بیشتری میکنند تا با ترکهای آسیای میانه و ترکیه. دو مثال زنده و ملموس در زمینه اشتراک فرهنگی ایرانیان: 1- خالقان اندیشه «زن، زندگی، آزادی» طی مدت سیسال در کردستان عراق نهتنها نتوانستند این فلسفه را ترویج کنند، بلکه در توقف روند قتلهای ناموسی کردهای عراق ناکام ماندند. ولی همین شعار طی هفته آخر شهریور 1401 از سقز و سنندج به دانشگاه تهران رسید و سراسر ایران را فراگرفت که منجر به رشد سیاسی و رنسانس عظیمی در حد یک انقلابفرهنگی، اجتماعی شد. این رویداد تاریخی نشان داد که کُردهای ایران و سایر ملل ایرانزمین در یک سطح تمدنی، آگاهی و شعور سیاسی قرار داشته و جایگاهی رفیعتر از کُردهای عراق و... را کسب کردهاند. [17] 2- مقایسه آمار قتلهای ناموسی در تمام ایران 86 میلیونی طی سه دهه گذشته تعداد قتلهای ناموسی زنان حدود 12000 تن برآورد شده است. [18] درصورتیکه طی مدت مشابه در کردستان عراق پنجمیلیونی تحت حاکمیت بازرگانان ملیگرایی و فدرالیسم کُردی بیش از 20000 زن توسط خانوادههایشان به قتل رسیدهاند. [19] در بیشتر شهرهای کردستان عراق گورستانی مخصوص به این قربانیان اختصاصدادهشده است. البته در حدود ٪۹۰ موارد جهت حفظ آبروی خانوادهها این مرگها تحت عناوین خودکشی٬ خفگی با گاز٬ ایست قلبی، سکته مغزی و تصادف اعلامشدهاند. یکی از گورستانهای زنان قربانی سیستم فئودال - عشیرهای کردستان عراق د- اقتصاد مشترک امروزه تمامی اتنیکهای ایران در زمینه زیرساختهای اقتصادی و تأمین معیشت، کاملاً وابسته و مکمل همدیگر هستند. بهگونهای که بخش مهمی از آب تبریز از کردستان و آب مرکز ایران از خوزستان و غرب ایران تأمین میشود. تمامی ایرانیان وابسته به نفت و گاز جنوب غرب کشور هستند. کشاورزی، دامداری، صنایع و بازار تمامی مناطق مختلفت ایران همدیگر را تغذیه و تقویت میکنند. شبکههای عظیم و بههمپیوسته جادههای مواصلاتی، برقرسانی و گازرسانی اتحاد اتنیکها و تمامیت ارضی ایران را به ضرورتی اجتنابناپذیر تبدیل کردهاند. ه- جغرافیای اتنیکی جغرافیای بیشتر اتنیکهای[20] ایرانی محصور در خشکی و همجوار با دولتهای طمعکار است و به دریا راه ندارد. در چنین جغرافیایی بسیار بعید است که گروهی بتواند بخشی از کشور را جدا کند. اگر چنین امری هم اتفاق افتد، مثل کردستان عراق تنها قادر خواهند بود کمتر از نیمی از مناطق مورد ادعا را جدا کنند. جدایی و کسب استقلال نهتنها منجر به آزادی رفاه و عدالت اجتماعی نمیشود، بلکه هجرت از چاله از چاله به چاه است. زیرا در این مناطق زمینه قدرتگیری دیکتاتورهای بومی، خانوادگی و استقرار سیستمهایی سرکوبگر، ارتجاعی و ضدمردمی فراهم میشود. چنین نظامهایی برای بقای خود تبدیل به مستعمره قدرتی دیگر مثل ترکیه، باکو، مافیاهای مرتجع کُرد، شیعه و سنی عراق میشوند. مثل نمونه اقلیم کردستان عراق (بازگشت به وضعیتی اسفبارتر از ایرانِ قبل از ملیشدن صنعت نفت در 80 سال قبل). [21] یکپارچگی ایران امتیازات ذیل را برای تمامی شهروندان، اتنیکها و ملیتهای ایرانی تأمین میکند: دسترسی به آبهای خلیجفارس، دریای عمان و دریای مازندران، سهامداری در منابع عظیم نفت و گاز ایران، امنیت و پیشگیری از جنگهای داخلی و تجاوز خارجی، تضمین استفاده از برق و گاز سرتاسری، بازار سرمایه و کار 86 میلیونی، استفاده از دهها هزار کیلومتر اتوبان، بزرگراه، راهآهن و جغرافیایی ثروتمند، چهارفصل و بسیار پهناور به وسعت یک میلیون و ششصد و چهل و هشت هزار کیلومترمربع. از سوی دیگر منابع مالی و انسانی از جمله انرژی جوانان و زنان بومی صرف تقویت جنگسالاران، مستبدان محلی، مرتجعین و جنگهای منطقهای بر سر هر کوی و برزن دوملیتی نمیشود. این سرمایههای عظیم در جهت رشد اقتصادی، کسب حقوق شهروندی، استقرار دمکراسی و عدالت اجتماعی کانالیزه و متحد میشود. در ماههای اولیه جنبش «زن، زندگی، آزادی» شاهد این اتحاد باشکوه بودیم. دستاوردهای پایدار این جنبش بسیار بیشتر است از مجموع دستاوردهای جنبشهای منطقهای، گروهی و اتنیکی ۴۴ساله اخیر. نژادپرستانِ تُرک، کُرد و فارس که ماهیتاً ضد روح، فلسفه و آرمانهای انقلاب «زن، زندگی، آزادی» هستند، تبدیل به پاشنه آشیل جنبش شدند. سه گروهِ اپوزیسیونِ ضدِ آرمانهای انقلابِ «زن، زندگی، آزادی» با پیشوندِ پان[22] الف- پانترکها که ترکزبانان را از شرکت در جنبش منع کرده و قبله را به آستان علیاف و اردوغان کج کردند. [23] ب- پانکُردها با به میان کشیدن شعارهای قومی، [24] عَلَم کردن پرچم سیستم ارتجاعی کردستان عراق و روسری بارزانی، عکس یادگاری با لباس غارت شده زنان بسیجیان[25] و آتشزدن خانه آنها، سوء استفاده از روحانیان سنی کردستان این جنبش مدنی را مبتلا به بیماریهای واپسگرایی، تفرقه، جداکردن جنبش کردستان از سایر ایرانیان، خشونت و... مبتلا کردند. ج- پانفارسها هم به رهبری رضا پهلوی با تمامیتخواهی و تفرعن پادشاهی ملیتهای ایرانی را دچار یاس و ناامیدی کردند. و- سیستم سیاسی موردنظر منادیان جدایی خون و نژاد طبقهای غیرمولد، فرصتطلب، مرتجع و وابسته به قدرتهای منطقهای منادیان جدایی خون و نژادپرستی هستند. بهغیراز سلطه و سروری بر همزبانان خود فاقد هرگونه رؤیای انسانی هستند. شاهد زنده اقلیم کردستان عراق است. تجربه تلخ سیستم فدرالی کردستان عراق برای ملیتهای ایرانی بسیار عبرتآموز است. از سال ۱۹۹۱ نوعی سیستم فدرالی بر این اقلیم حاکم است که منجر به حاکمیت الیت سیاسی و مافیای حزبی و ارتجاعی طبقه فرادست کُرد بر مردم کُرد شده است. جنگهای داخلی٬ دخالت بیگانگان٬ رشد بنیادگرایی مذهبی، [26] هزاران قتل ناموسی زنان٬ رشد فاصله طبقاتی٬ غارت منابع طبیعی٬ فروش ثروتهای ملی با قیمتی کمتر از نصف قیمت جهانی به ترکیه[27]٬استبداد و خودکامگی٬ ترور روزنامهنگاران و روشنفکران مستقل٬ فرار مغزها٬ کوچ بیسابقه جوانان به غرب٬ به قهقرا رفتن جامعه کُردستان از نتایج این سیستم هستند. تشنگان قدرت و ثروت محلی کردستان به بهانه حق تعیین سرنوشت می خواهند سیستم ارتجاعی ارتجاعی کردستان عراق را به بخشی از کردستان ایران کپی - پیست کنند. حاصل سیستم نئوفئودالی (Neo-feudalism) کوردی تحت عنوان فدرالیسم اقلیم کردستان برای کردهای عراق بسیار فاجعه بار بود. بهگونهای که اکنون مردم عادی و محروم کُردستان عراق حاکمیت دیکتاتور پیشین (صدام) را بر جهنم کوردایتی ترجیح میدهند. یک مقایسه اجمالی در زمینههای رشد زیرساختهای اقتصادی و خدمات اجتماعی بین مردم ایران و مردم کرستان عراق طی بیست سال اخیر: جهت قضاوت شما منطقه فدرالی کردستان عراق را نه با کشورهای طراز اول یا متوسط جهان، بلکه با ایران مقایسه کردهام. ایران در جدول سالانه فساد در رتبه ۱۵۰ بین ۱۸۰ کشور جهان قرار دارد. [28] طی این مدت متوسط درآمد سرانه ایرانیان 4000 دلار بوده است و متوسط درآمد سرانه کُردهای منطقه خودمختار کردستان عراق 7000 دلار بوده است. [29] ایران در این مدت عموماً مورد تحریمهای آمریکا و اروپا قرار داشته است. سیاستهای دولتی در لبنان، سوریه،یمن، آفریقا و نیز سوءمدیریت، فساد مالی و هزینههای غیرمتعارف ایدئولوژیک دیگر فشار زیادی به بودجه ملی وارد کرده است. با وجود این رشد زیرساختهای اقتصادی از جمله راهسازی، برقرسانی، گازرسانی، آبرسانی، مخابرات، تولید صنعتی و کشاورزی هرچند آهسته و ناکافی ولی استمرار داشته است؛ و تسهیلات ملی اعطای وامهای مسکن، تولید و ازدواج تداوم داشته است. درصد زیادی از مردم با بهرهمندی از طرحهای مسکن مهر و مسکن ملی صاحب مسکن شدهاند. بیمههای مختلف از جمله تأمین اجتماعی، بهداشت و خودرو و تصادفات برقرار هستند. کردستان عراق طی این دوره در بیشتر زمینههای فوقالذکر یا کاری انجام نگرفته است (از جمله گازرسانی با وجود منابع عظیم گاز) یا بسیار ناقص مثل برقرسانی، راهسازی و آبرسانی. هنوز از وامهای مسکن، ازدواج و تولید خبری نیست. نهتنها تولیدکنندگان مورد حمایت قرار نگرفتهاند، بلکه حتی سرمایهگذارانی که از اروپا و کشورهای منطقه جهت سرمایهگذاری صنعتی و تولیدی به آن دیار بازگشتهاند، ناچار شدهاند کارخانه و تولیدی خود را با یکی از مافیاهای خانوادههای حاکم شریک شوند و یا دوباره تن به غربت دهند. [30] مردم از پوشش بیمه خدمات اجتماعی و درمان و بهداشت محروم هستند. بیمه خودرو و تصادفات رانندگی ندارند. سیستم بانکی ایجاد نشده است. مردم پولهایشان را در خانه نگه میدارند. از دستگاه پُز، خودپرداز، کارتبانکی، اپلیکیشن بانکی روی گوشی هیچ خبری نیست. به قول زندهیاد دکتر شریعتی «تا مغزها آزاد نشوند، هیچچیز تکان نخواهد خورد» سیستم فدرالی نهتنها آزادی، رفاه و پیشرفت را برای کُردها به ارمغان نیاورد، بلکه مغزها هم توسط ارتجاع قبیلهای، تعصب مذهبی، مافیای قدرت و وابستگی خارجی به بند کشیده شدند. تاحدیکه از هم اکنون در میان اکثریت عوامالناس آن دیار زمینه ذهنی ایجاد یک امارت اسلامی از نوع طالبان فراهم شده است. (سقوط) چه باید کرد؟ لازم است این باور غلط را اصلاح کنیم که فدرالیسم یا استقلال و تشکیل دولت - ملت چارهساز تمامی دردهای اجتماعی است. اگر جدایی ملتها حلالمسائل همه دردها بود، اکنون میبایست افغانیها، سومالیها، کردهای کردستان عراق، پاکستانیها، سودانیها و... بسیار خوشبختتر از ملیتهای ایران بودند. تجربه این کشورها حاکی از این است که آزادکردن مغزها بسیار مهمتر از آزادکردن خاک است. کمهزینهترین و پرفایدهترین راهحل مسئله تکثر ملی و فرهنگی ایران همگرایی بر اساس انسانمحوری است. اتحاد بر اساس انسانمحوری منجر به برقراری توازن و تناسب ساختارِ سیاسی با ساختارِهای اجتماعی٬اقتصادی و جغرافیای اتنیکی کشور میشود. واقعیت انکارناپذیر این است که ایران کشوری با تنوع فرهنگی، زبانی و اتنیکی است. ولی این تنوع به شکل موزاییکی نیست. در چنین جغرافیایی هر نوع تقسیمات سیاسی بر اساس تفاوت خون٬ نژاد، زبان، مذهب و... در فرمهای فدرالیسم، خودمختاری و استقلال سرآغاز زنجیرهای پایانناپذیر از خشونتها و فجایع خواهد شد. زیرا تنوع زبانی، مذهبی و اتنیکی سیمای واقعی بیش از نیمی از شهرها و مراکز جمعیتی ایران است. برای نمونه از هفده شهرستانِ آذربایجان غربی دوازده شهر ذیل متشکل از دو گروه زبانی تُرک و کُرد هستند: ارومیه، خوی، ماکو، سلماس، پلدشت، چالدران، شوط٬چایپاره، نقده، میاندوآب، تکاب، شاهیندژ. هزاران روستای تابعه این شهرها بادهها هزار مزرعه، کوه، مرتع، دره، دشت، رودخانه و جاده چنان درهمتنیدهاند که برترین مهندسان جهان نمیتوانند مرزی بین این دو ملت ترسیم کنند. هرگونه اقدام نسنجیدهای برای مرزبندی اتنیکی٬ باعث میشود که فرصتطلبان و بازرگانان خون و نژادپرستی کُرد و تُرک و... با حمایت بیگانگان سریعاً این جغرافیا را به جهنم جنگهای بیپایان قومی تبدیل کنند. منادیان فدرالیسم و استقلال در هر شهر، محله و روستای دو یا سهملیتی بر سر تسلط بر هر کوی، کوچه، خیابان، پارک، رودخانه، تپه، کوه، کوهپایه، چراگاه و... مردمان را به جان هم میاندازند. باید گذشته را چراغ فرا راه آینده قرار دهیم. در شهر همزیستی زیبای دوملیتی نقده که کردها و ترکها باهم دایی٬خاله و خواهرزاده شده بودند٬ در بهار 1358 پانترکها و پانکوردها این دو گروه اتنیکی را به جان هم انداختند که زخم آن پس از دهها سال هنوز التیام نیافته است. [31] جغرافیای اتنیکی ایران بدترین بستر برای فدرالیسم، استقلال یا هر نوع خطکشی بر مبنای خون، نژاد و زبان است. راه سوم قومی متفکرند اندر ره دین --- قومی به گمان فتاده در راه یقین میترسم از آن که بانگ آید روزی --- کای بیخبران راه نه آنست و نه این (حکیم عمر خیام) سیاست صدساله یکسانسازی اجباری به آزادی و رفاه مردم ایران منجر نشده است. از سوی دیگر تجربیات منطقهای و جهانی نشان میدهند که نتیجه دیوارکشی اتنیکی هم یک گام بهپیش و دو گام به پس است. پس راه نه آن باشد و نه این. راه سوم برادری ملیتهاست. تجربیات تاریخی جهان حاکی از این است که تکثر ملی، زبانی و فرهنگی اگر درست مدیریت شود موجبات رشد و شکوفایی اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی و سیاسی را فراهم میآورد. پس لازم است نهتنها سیاست انکار٬ ذوب و ادغام ملیتها کنار گذاشته شود٬ بلکه ضروری است از نابودی این ثروت انسانی پیشگیری شده و تسهیلات و امکانات لازم جهت احیا و رشد آن فراهم شود. (وحدت در حین کثرت، کثرت در حین وحدت) در این صورت زمینه بروز اختلافات ملی، قومی و فرهنگی خشکیده و بازرگانان سیاست و فرصتطلبان نمیتوانند ملتها را در مقابل هم قرار دهند. اندیشه «انسان گرگِ انسان» به زبالهدان تاریخ سپرده خواهد شد و همواره «انسان یاورِ انسان» خواهد ماند. ایران دمکراتیک برای نهادینهکردن دمکراسی و پیشگیری از دیکتاتوری مرکزی نوعی سیستم دمکراتیک خاص ایرانیان لازم است. این سیستم باید متناسب با ساختار اجتماعی، اتنیکی و فرهنگی ایران باشد و مرزبندی کاملی با ایدئولوژیها و گرایشهای نژادپرستی، مردسالاری، واپسگرایی، قبیلهگرایی، وابستگی به دولتهای خارجی داشته باشد. شوراهای شهر و روستا که بازمانده اصلاحات ناکام خاتمی هستند، با تغییر و تکامل اساسی توانند پایه و اساس این سیستم را شکل دهند. در هیچ شورایی نباید نسبت زنان به مردان از 40% کمتر باشد. بهرهگیری از تجربیات شوراهای کشورهای اسکاندیناوی و شمال شرق سوریه و تطبیق آن با ویژگیهای کشور میتواند بسیار مفید واقع شود. زبانهای ایرانیان در خصوص زبان و ادبیات اتنیکهای ایرانی لازم است در دانشگاههای کشور رشتههای تحصیلی زبان و ادبیات ملل ایران دایر گردد. از سال ششم ابتدایی به بعد دانشآموز به انتخاب مادرش (اگر مادر نداشت به انتخاب پدر و...) زبان اختیاری دوم را انتخاب کند. زبان دوم میتواند زبان مادری و یا هر زبان دیگری از ملیتهای ایران باشد. باتوجهبه سابقه تاریخی و نقش زبان فارسی در تسهیل ارتباطات کشوری لازم است آموزش رسمی همچنان به زبان فارسی باشد. فرجام سخن «تو برای وصل کردن آمدی& یا برای فَصل کردن آمدی؟» حتی اگر باشندگان ایران از ملیتها، نژادها و زبانهای کاملاً بیگانه تشکیل شده باشند، باز هم رسیدن به اهداف بزرگ انسانی از جمله مردمسالاری، عدالت اجتماعی، برابری حقوق ملیتها و زبانها، رشد اقتصادی، تکنولوژیکی، رنسانس، برابری جنسیتی، گذار از مناسبات بازمانده قرونوسطایی، دفاع ملی در مقابل تجاوز خارجی و... از راه جدایی و انفصال حاصل نمیشود. بلکه از راه اتحاد میسر میشود. ایران مجمعالجزایر ملیتهای ناهمگون نیست. ایران کشتی بزرگی حامل 86 میلیون انسان بر روی اقیانوس خروشان است. تقسیم این کشتی به چند کشتی کوچکتر مهلکترین و ابلهانهترین فکری است که حتی تخیل آنهم گناهی نابخشودنی برای سرنشینانش است. بقای سرنشینان کشتی ایران درگرو یکپارچگی این کشتی است. واقعیت این است که ملیتهای ایرانی مثل انگشتانِ یک دست هستند که بهتنهایی میشکنند؛ ولی با هم یکمشت میشوند و قدرت این مشت فقط برابر پنجانگشت نیست. بلکه بیش از صدها انگشت است. در اینجاست که تئوری گشتالت از روانشناسی در علوم سیاسی و اجتماعی نیز مصداق و کاربرد پیدا میکند. گشتالت یک کلمة آلمانی معادل کل، انگاره و الگو است. منظور از گشتالت این است که کل هر چیز از مجموع اجزای تشکیلدهندة آن فراتر است. مثلاً کل یک درخت، چیزی بیش از مجموع شاخهها، برگها، تنه و ریشههای آن دارد و آن ساخت و سازمان درخت است. یعنی اگر تمامی اجزای یک درخت را از یکدیگر جدا کنیم و در کنار هم قرار دهیم، درختی وجود نخواهد داشت درصورتیکه اجزا فرقی نکردهاند. [32] آزادی، عدالت اجتماعی، رشد اقتصادی و فرهنگی در اتحاد فراهم میشود نه در انفصال. اگر نهال دشمنی برکنیم و درخت دوستی بنشانیم ایران برای همه ایرانیان خانهای باشکوه خواهد شد. [33] باید فروریخت، دیوارهایی که بر مبنای باورها و اختلافات عقیدتی بین انسانها ایجادشدهاند؛ زیرا که «آنچه مردم را مشخص میسازد بیشتر سرشت آنهاست تا عقایدشان» [34] چهبسا آنهایی که دیروز رودرروی همدیگر جنگیدند، یک آرمان انسانی داشتند با دو نشان؛ و اعتقاد آنها را به چنین سنگری پرتاب کرده بود. به قول سهراب: «چشمها را باید شست***طور دیگر باید دید» باید کلیه دیوارهای زبانی، نژادی، حزبی، ملی، فرهنگی، ایدئولوژی و حتی دیوار بین پوزیسیون و اپوزیسیون را نیز فروریخت. چهبسا هستند اپوزیسیونهایی که نماینده قشری از لومپنبورژوازی[35] هستند و از سهم کنونی خود ناراضی بوده و بهغیراز سهم بیشتر از سفره مملکت، رؤیای بزرگتری برای آینده جامعه در سر ندارند. مثل احزاب نژادپرست (پانفارس، پانعرب، پانترک، پانکورد و...) در مقابل چنین اپوزیسیونهایی میبینیم که بخشی از بدنه و مدیران کشورها دارای رؤیای رشد اقتصادی، فرهنگی و عدالت اجتماعی بوده و هستند. بیایید تا گامهایمان را نه در کورهراه دشمنی و انفصال، بلکه در بزرگراه انسانمحوری، همزیستی و برادری ملیتها هماهنگ کنیم...
پانوشتها و ارجاعات:
[1] - https://kalami.ir/63/ [2] - در شرایط و محیطی یکسان٬ کردهای سورانی کردستان عراق فارسی را خیلی سریعتر فرامیگیرند تا گویشهای زازایی و هورامی... [3] - در پروژه تنوع ژنوم انسانی (HGDP) تلاش میشود تا نقشه DNA انسانهای مختلف تهیه شود و اختلافات موجود میان این نقشهها که در حدود ۱ درصد است مشخص گردد. این دادهها میتواند حقایقی را از منشأ گروههای قومی مختلف آشکار سازند. [4] - https://www.isw.ir/45407 مقایسه علمی جمجمه نژاد ترک و آریایی جمجمه ترکان و اریاییان دارای تفاوت های فراوانی هستند که این تفاوت ها عبارتند از 1- استخوان بینی ترکان کوچکتر از استخوان بینی اریاییان است 2- گودی کاسه چشم در اریاییان بیشتر از ترکان است که این به خاطر جلو امدگی پیشانی اریاییان است در نتیجه در نژاد ترک چشم ها جلوتر از چشم های گود افتاده اریاییان قرار دارد 3- طول و عرض و ارتفاع جمجمه در اریاییان خیلی بیشتر از ارقام بدست امده از جمجمه ترکان است 4- قوس سقف جمجمه ترکان خیلی بیشتر از قوس سقف جمجمه در اریاییان است [5] - آذری ها و کردها اشتراکات ژنتیکی فراوانی دارند. بین آنها و دیگر ایرانی ها تفاوت ژنتیکی و نژادی دیده نمیشود. آذربایجانی ها با مردمان ترکیه و آسیای میانه هیچ شباهت ژنتیکی ندارند. منبع : مرکز ملی اطلاعات بیوتکنولوژی ایالات متحده آمریکا ........................................................................................... متن اصلی : The genetic relationship between Kurds and Azeris of Iran was investigated based on human leukocyte antigen (HLA) class II profiles HLA typing was performed using polymerase chain reaction/restriction fragment-length polymorphism (PCR/RFLP) and PCR/sequence-specific primer (PCR/SSP) methods in 100 Kurds and 100 Azeris DRB1*1103/04, DQA1*0501 and DQB1*0301 were the most common alleles and DRB1*1103/04-DQA1*0501-DQB1*0301 was the most frequent haplotype in both populations No significant difference was observed in HLA class II allele distribution between these populations except for DQB1*0503 which showed a higher frequency in Kurds Neighbor-joining tree based on Nei's genetic distances and correspondence analysis according to DRB1, DQA1 and DQB1 allele frequencies showed a strong genetic tie between Kurds and Azeris of Iran The results of amova revealed no significant difference between these populations and other major ethnic groups of Iran No close genetic relationship was observed between Azeris of Iran and the people of Turkey or Central Asians. According to the current results, present-day Kurds and Azeris of Iran seem to belong to a common genetic pool ........................................................................................... ترجمه : شباهت بین کردها و آذری ها در ایران. ارتباط ژنتیکی میان کردها و آذریها بر اساس آنتیژن لکوسیتی انسان کلاس2 (HLA class II) مورد بررسی قرار گرفت. نوع HLA با استفاده از واکنش زنجیره ای پلیمراز / محدودیت پلی مورفیسم قطعه , بر روی 100 کرد و 100 آذری انجام شد. آیتم های DRB1*1103/04 و DQA1*0501 و DQB1*0301 شایع ترین مشخصه ها بود. آیتم های DRB1*1103/04 و DQA1*0501 و DQB1*0301 به صورت مکرر در هر دو گروه وجود داشت. تفاوت خاصی در آنتیژن لکوستیکی انسان کلاس 2 (HLA class II) این دو گروه مشاهده نشد به غیر از آیتم DQB1*0503 که در کردها کمی بیشتر مشاهده میشد. تجزیه و تحلیل داده ها و بررسی اطلاعات به دست آمده با توجه به فاکتورهای DRB1 و DQA1 و DQB1 یک شباهت قوی ژنتیکی بین کردها و آذری ها را در ایران نشان میداد. نتایج AMOVA نشان داد که بین این دو دسته و دیگر گروه های بزرگ قومی ایران تفاوت نژادی و ژنتیکی وجود ندارد. در جریان این تحقیقات هیچ ارتباط یا شباهت ژنتیکی بین آذریهای ایران و مردمان ترکیه و مردمان آسیای میانه دیده نشد. با توجه به اطلاعات ژنتیکی و علمی به دست آمده , کردها و آذریها در ایران از یک استخر ژنتیکی (از یک نژاد) مشترک هستند. لینک : http://www.ncbi.nlm.nih.gov/pubmed/18001303 [6] - https://www.ajol.info/index.php/ijma/article/view/162396 https://www.researchgate.net/publication/360060819_HLA_alleles_and_haplotypes_in_Iran_Tabriz_Azeris_population_genes_and_languages_do_not_correlate [7] - https://fa.wikipedia.org/wiki/%D9%85%D8%B1%D8%AF%D9%85_%D8%AA%D8%B1%DA%A9#cite_note-43 به اصالت چند تن از بازیگران اصلی پانتورک بنگرید و قضاوت با شما: بنا بر اعتراف شخص اردوغان والدین ایشان از گرجی های مهاجر باتومی میباشند. اصالت خانواده علیف از کردهای کرمانج نخجوان است. والدین رقیب اردوغان (کمال قلیچ دار) به اعتراف خود ایشان اهل خراسان هستند و در حقیقت بازیگران اصلی جهان ترک هیچکدام ریشه ترک نداشته و فقط و فقط این مطالب آنها یک نمایش جهت سوء استفاده های ژئو پلتیکی است. -[8] https://fa.wikipedia.org/wiki/%D9%85%D8%B1%D8%AF%D9%85_%D8%AA%D8%B1%DA%A9#cite_note-44 [9] - بسیاری از اقوام ترکزبان، زبان ترکی را بر اثر ارتباط و آمیزش با ترکزبانان اخذ کردهاند (گومیلیوف ، ص 33)، ازینرو اصطلاحاتی چون «خلقهای ترک» و «ترکان» به مفهوم قوم ترک نیستند ( بریتانیکا) و نام ترک نیز فقط جنبة زبانی دارد و از هرگونه معنای نژادی عاری است ( د. فارسی ، ذیل «ترکها») https://rch.ac.ir/article/Details?id=10812 [10] - نگاره های زیر در این جستار از جنسیت و سن و سال و طبقات اجتماعی مختلف گرد آوری شده اند تا در حد امکان و با توجه به فرصت کم موجود قابلیت استناد داشته باشند: http://azerbaijanturkish.blogspot.com/2012/03/blog-post.html [11] -تحقیقات جدید و برجسته ژنتیکی و زبان شناسی نشان می دهند که زبان یک جمعیت براحتی و حتی با حضور فقط ده در صد از مردان مهاجم یا مهاجر که مزیت و برتری نسبی نسبت به جمعیت بومی داشته اند تغییر می کرده است. عموم اقوام و گروه های جمعیتی ایرانی که در ایران امروزی (و حتی فراتر از مرزهای سیاسی فعلی ایران) ساکن هستند، علیرغم اینکه دارای تفاوتهای جزئی فرهنگی هستند و حتی گاه به زبانهای مختلف هم تکلم می کنند، دارای ریشه ژنتیکی مشترکی هستند و این ریشه مشترک به جمعیتی اولیه که در حدود ده تا یازده هزار سال پیش در قسمتهای جنوب غربی فلات ایران ساکن بوده بر می گردد. https://www.bbc.com/persian/science/2012/05/120515_l10_ashrafian_clarification [12] -https://www.weare.ir/interesting/ [13] - https://www.radiofarda.com/a/chelebi-book-3/29026630.html [14] - روش میتوکندری در این روش میتوان قرابت از طرف مادر یا زنان فامیل را مشخص کرد. میتوکندری دیگر اندامک داخل سلولی است که دارای ماده ژنتیکی میباشد ولی ماده ژنتیکی آن توارث مادری دارد و از مادر به فرزندان (چه دختر و چه پسر) به ارث میرسد. پس اگر افراد دارای مادر مشترک یا جد مادری مشترک باشند دارای علایم یکسانی بر روی میتوکندری خود خواهند بود. - روش دیگر استفاده از STR های کروموزوم Y می باشد. کروموزوم Y در مردان وجود دارد و فقط از پدر به پسران منتقل می شود. لذا از این روش می توان قرابت افراد ذکور یا مردان خانواده را مشخص کرد. مثلا رابطه عموزادگی و امثالهم. https://www.niloulab.com/ArticleDetail/277 [15] - https://journals.plos.org/plosgenetics/article?id=10.1371/journal.pgen.1008385 HLA alleles and haplotypes in Iran Tabriz Azeris population: genes and languages do not correlate بررسی آللHLA و هیپلوتیپ در آذری های تبریز (در این مقاله نیز به شباهت ژنتیک تبریز و کوردهااشاره کرده و تاکید کرده که با ترک ها و آناتولی شباهت ندارند) Author links open overlay panelAntonio Arnaiz-Villena a 1, José Palacio-Gruber a 1, Ali Amirzargar b, Christian Vaquero-Yuste a, Marta Molina-Alejandre a, Alejandro Sánchez-Orta a, Alba Heras a, Behrouz Nikbin b, Fabio Suarez-Trujillo a Show more Share Cite https://doi.org/10.1016/j.humimm.2022.04.002Get rights and content (https://s100.copyright.com/AppDispatchServlet?publisherName=ELS&contentID=S0198885922000726&orderBeanReset=true) Under a Creative Commons license (http://creativecommons.org/licenses/by-nc-nd/4.0/) open access Abstract Azeri people are at present day mainly living in an area which comprises North (Azerbaijan) and South (Azeri Iran provinces) parts, living the biggest population in Azeri Iran provinces with about 17–20 million people. They were studied HLA-A, -B, -DRB1 and -DQB1 allele and extended haplotype frequencies in unrelated Iranian Tabriz Azeris from a rural area close to Tabriz City. The HLA extended haplotypes with highest frequencies are: 1) HLA- A*24:02-B*35:01-DRB1*11:01-DQB1*03:01, shared with Mediterraneans and southern Russians (Chuvash, which also show Mediterranean characters); and 2) HLA-A*01:02-B*08:01-DRB1*03:01-DQB1*02:01, found also in Chuvash and other Azeri samples from Tabriz. Neí’s DA HLA-DRB1 genetic distances, HLA-DRB1 Neighbour-Joining dendrogram and Vista analyses show that population with closest distance is Kurdish, followed by Iranian Gorgan and Southern Russia/ North Caucasus Chuvash; probably these latter groups and Azeris were populating North Mesopotamia/ Caucasus Mts. since prehistoric times. Kurds (in Iraq and Iran) do not speak Turk while Azeris do: they are both genetically close, but they are not genetically close to present day Anatolia (Turkey) Turks who also speak Turk language and show a typical Mediterranean HLA profile. In summary, Azeri population studies show examples that genes and languages do not correlate, contradicting the postulate asserted by others. https://onlinelibrary.wiley.com/doi/10.1111/j.1744-313X.2007.00723.x https://www.researchgate.net/publication/312646069_Genetic_HLA_Study_of_Kurds_in_Iraq_Iran_and_Tbilisi_Caucasus_Georgia_Relatedness_and_Medical_Implications [16] - ویژگی های ظاهری نژاد ترک و تفاوت آن با نژاد اریایی ( نژاد شناسی را با نژاد پرستی اشتباه نگیریم) فرم چشمها از آنجا که نژاد ترک زیر شاخه زرد پوست است اولین و مهمترین ویژگی آنان داشتن چشم بادامیست که حتی بعد از چند نسل امیزش با نژاد اریایی فرم بادامی خود را حفظ می کند.(برای مثال برخی از ساکنان افغانستان و تاجیکستان) از ویژگی های چشم های بادامی هم راستا نبودن زاویه های درونی و بیرونی چشم است این در حالیست که زاویه دو طرف چشم آریایی ها تقریبا در یک راستا قرار دارد همچنین در تصاویر زیر انواع چشم های بادامی با هم مقایسه شده است به فرم مردمک یکپارچه و یک رنک انها توجه کنید که این مردمک در اریاییان به صورت دورنگ و کاملا از هم جداست زاویه داخلی و بیرونی و همچنین انحنایی کمان بالایی چشمان که در اریاییان به صورت مورب و رو به داخل است اما در ترکان این انحنا به صورت نیم دایره و رو به بیرون است. فاصله بین دو چشم در نژاد ترک بیشتر از این فاصله در نژاد اریایی است . جنس موی خشن موی موج دار در این نژاد دیده نمی شود و انهاد دارای موهای رو به جلو و خشن متمایل به لخت دارند موی این نژاد اگر چه کم پشت تر از نژاد اریاییست اما در هنگام رشد بالای ۲۰ سانتیمتر کاملا به صورت لخت و براق و روغنی در می اید. فرم بینی غیر برجسته و پهن نقطه شروع بینی در این نژاد کمی پاینتر از ابروست و استخوان بینی انقدر کوچک است که به چشم نمی اید پهنای بینی از نیم رخ کم ولی از روبرو زیاد است در تصویر زیر بینی یک مغول با یک اریایی مقایسه شده است به استخوان بینی کوچک و نقطه شروع بینی که با فلش مشخص شده است توجه کنید گونه های برجسته و بیرون زده گونه ها در این نژاد برجسته و بیرون زده می باشد بطوری که لبها عقبتر از گونه قرار دارد صورت های گرد و پهن این نژاد دارای صورتی تقریبا گرد و پهن می باشد بطوری که عرض صورت با ارتفاع صورت تقریبا برابر است فاصله زیاد ابرو ها ابروها در نژاد ترک کوچک و غیر کشیده است و همچنین فاصله ابروها در این نژاد گاهی به ۴ سانتیمتر هم می رسد قد و قامت کوچک بیشتر افراد این نژاد دارای قد و قامت کوچک هستند همچنین استخوان های ترقوه و کتف ضعیفی دارند.معمولا رشد قد در این نژاد ار ۱۷۰ سانتیمتر در مردان تجاوز نمی کند موی صورت کم و دارای رشد کند مو های صورت در این نژاد کم و پراکنده است مخصوصا سبیل که دارای رشدی کم و هر چه قدر هم رشد کند نمی تواند پشت لب را پر کند مو های کم در بدن رشد مو در اندام این نژاد تقریبا صفر است و بر خلاف نژاد اریایی که اندام نسبتا پر مویی دارند در این نژاد رشد موی بدن خیلی کم است. https://artiyas1986.blogsky.com/01324 [17] - همه گیر شدن گوشی هوشمند انقلابی بزرگ را رقم زده است. خصوصا طی ده سال گذشته نسل جدید ملیتهای ایرانی نزدیکی و تفاهم بیشتری با همدیگر داشته باشند تا با همنژادهایشان در آنسوی مرزها. [18] - در آذر ۱۳۹۸ خبرگزاری ایسنا در طی گزارشی به استناد تحقیقات دانشگاهی نوشت که «بین ۳۷۵ تا ۴۵۰ مورد قتل ناموسی سالانه» در ایران رخ میدهد و «قتلهای ناموسی» حدود ۲۰ درصد از کل قتلها و ۵۰ درصد از قتلهای خانوادگی در ایران را تشکیل میدهد. این نوع قتل در استانهایی با بافت فرهنگی قبیله و عشیرهای بالاتر از دیگر نقاط کشور است؛ خوزستان، کردستان، ایلام و سیستان و بلوچستان در ردههای بالای رتبهبندی قتلهای ناموسی قرار دارند. https://fa.wikipedia.org/wiki https://www.tribunezamaneh.com/archives/234718 [19] - از زمان قیام سال ۱۹۹۱ منطقه کردنشین عراق، بیش از ۲۰،۰۰۰ زن کُرد در «جنایات ناموسی» کشته شدهاند. https://www.ikhrw.com/report https://www.pezhvakeiran.com/maghaleh-105894.html [20] - از کلمه انگلیسی ethnic به معنای قومیت و قومیتی، وابسته به قوم. قومیت (=ethnicity) یا گروه قومی (=ethnic group) گروهی از انسانهاست که اعضای آن دارای ویژگیهای نیایی و اصل و نسبی یکسان هستند. همچنین گروههای قومی اغلب دارای مشترکات فرهنگی، زبانی، رفتاری و مذهبی هستند که ممکن است به نسلهای قبل تر برگردد یا بر اساس عوامل دیگری به وجود آمدهباشد؛ بنابراین یک گروه قومی میتواند که یک جامعه فرهنگی باشند. https://fa.wikipedia.org/wiki [21] - جدایی هریک از ملیتها اگر هم امکانپذیر باشد، ناقص و نصف ونیمه خواهد بود و تقریبا تمامی امتیازات و مزایای فوق الذکر را از دست خواهند داد و برای بقای خود به ناچار تن به گدایی و سرسپردگی همسایگانی از نوع اردوغان، علی اوف، مافیاهای عراق، پاکستان و افغانستان و ... خواهند داد.(نمونه زنده کردستان عراق) [22] - پان پیشوندی است که در زبان یونانی (πᾶν) به معنی «همه» یا «از همه چیز» یا «دربرگیرنده همه چیز» بکار میرود. پانناسیونالیسم (به انگلیسی: Pan-nationalism) اصطلاحی خاص است، که عمدتاً در علوم اجتماعی برای نامگذاری آن دسته از ملیگراییها که سعی دارند مرزهای سنتی هویتهای ملی اساسی را پشت سر بگذارند و به درجهای «بالاتر» (همهشمولتر) از هویت مورد نظر خود برسند به کار میرود. پانناسیونالیسم میتواند به عنوان یک نوع خاص از همه اشکال رایج ناسیونالیسم (ملیگرایی) رخ دهد. پانناسیونالیسم در رابطه با دولت ملی کلاسیک میتواند از طریق جنبشهای مختلف سیاسی که طرفدار ایجاد اشکال «بالاتر» از هویت سیاسی بر اساس یک گروه منطقهای یا قارهای هستند پدیدار شود. (مانندِ پانامریکنیسم، پان آفریقایی، پانعربیسم و پانایرانیسم). پانناسیونالیسم همچنین میتواند از نظر ملیگرایی قومی با «بَسط» و «اطلاقِ» یک هویت قومی به افرادِ بیشتر ظهور کند. (مانندِ پانژرمنیسم، پان اسلاویسم یا پانترکیسم)اَشکال دیگرِ ملیگرایی نیز میتوانند انواع سویههای پانِ خود را داشته باشند.از ویکیپدیا، دانشنامهٔ آزاد [23] - آنچه در این میان بیش از همه چشمگیر است تضاد بین نفرت وعشق است. تضاد بین دو سیاست، دو فرهنگ، دو طبقه، دو ایدئولوژی، دو اخلاقیات، دو فلسفه، و دو گفتمان. از گفتمان پان ترکیستها، نفرت از ارمنی و کرد و فارس میبارد (شعار آنها «فارس، کورد، ارمنی – آذربایجان دشمنی» است) و چشم اندازشان پاکسازی قومی و ژنوسید است. این پاکسازی تنها قومی نیست و مثل هر مورد دیگر ایدئولوژیک نیز هست و مبارزین ترک نظیر اسماعیل بشکچی و علیرضا نابدل و حتی صمد بهرنگی را هم در بر میگیرد.به نقل از امیر حسن پور http://ruwange.blogspot.com/2011/04/blog-post_07.html [24] - بنگرید به ترجمه اسکرین شات یک کانال تلگرامی غیر رسمی و سایه یکی از این احزاب: شعارهای پیشنهادی به معترضین کرد: ۱-اشغالگر ایرانی٬ تو قاتل ژینای مایی ۲- تا دولت نداشته باشیم٬ سهم ما تنها کشته شدن است ۳- ژینا فرزند کردستان است٬ کشته دست فارسهاست (تهران) ۴- بیرون شو ایرانی٬ روی خاک کُردهایی ۵- مسئله کورد حجاب نیست٬ خاکش آزاد نیست ۶- کردستان استقلال میخواهد٬ بس است دورویی ۷- ژینا کردستانی است٬ کرد هم ایرانی نیست. ۸- زن زندگی آزادی٬ برو بیرون ایرانی ۹- اشغالگر ایرانی٬ کوردم هنوز هستم میدانی [25] - سوء استفاده از روحانیان سنی کردستان در جنبش زن زندگی آزادی عوامل میدانی پان کردها(حزب دمکرات) پوشش زیر زنان رقیب را به غنیمت گرفتند! [26] - خاندانهای حکومتگر کردستان عراق برای تداوم سلطه خود جامعه را صد سال به قهقرا بردهاند. زیرا این خاندانها با پس زمینه فئودال_عشیرهای خود نمیتوانستند بر مردمانی آزاد و روشنفکر حاکمیت خود را تداوم بخشند. با کمک بنیادگریان مذهبی، وهابیون وکشورهای مرتجع منطقه جامعه را به مردابی فرهنگ قرون وسطایی تبدیل کردند. ولی طی این مدت جامعه ایران به دلیل پس زمینه مبارزات روشنفکری پس از مشروطه رشد عظیم فرهنگی و سیاسی را تجربه کرده است. [27] - این منابع با نصف قیمت به ترکیه فروخته شدهاند و قرارداد مخفی پنجاه ساله بین بارزانی و ترکیه ادامه این غارت را تضمین میکند. مردم ایران سال ۱۳۲۹ صنعت نفت را ملی کردهاند. ولی کردستان عراق در وضعیت حقوقی پیش از این تاریخ ایران قرار دارد. [28] - https://www.dw.com/fa-ir/a-60548246 [29] - بنا به امارهای بانک جهانی و سازمان ملل طی دو دهه گذشته درآمد سرانه ایران ۳۵۰۰ دلار و درآمد سرانه کردستان عراق ۷۰۰۰ دلار بوده است. [30] -خشتەی بیست ساڵەی داهاتی سەرانە، سەرمایەی ون بوو و سەرمایەی دیار لە خزمەت هاووڵاتیانی ئێران و باشوری کوردستان(٢٠٢٣-٢٠٠٣) وڵات نێوانگری(معدل) داهاتی سەرانە لە یەک ساڵ دا سەرمایەی دیار لە خزمەت هاووڵاتی لە یەک ساڵ دا سەرمایەی ونبوی هاووڵاتی لە یەک ساڵ دا سەرمایەی ونبوی هاوڵاتی لە یەک ساڵ بە دەرسەد سەرمایەی دیار لە خزمەت هاو وڵاتی لە یەک ساڵ بە دەرسەد ئێران ٤٠٠٠ دۆڵار ٢٨٠٠ دۆڵار ١٢٠٠ دۆڵار ٣٠٪ ٧٠٪ هەرێمی کوردستان ٧٠٠٠ دۆڵار ٢١٠٠دۆڵار ٤٩٠٠دۆڵار ٧٠٪ ٣٠٪ آسیبشناسی کوردایتی (ملیگرایی ابتدایی طبقه فرادست کُردها) در ایران ناسیونالیسم یک پدیده نوظهور است که در اواخر قرن هیجده توسط بورژوازی مولد و مترقی جهت گذار از مناسبات فئودالی ایجاد گردید. بنا به دلایلی این پدیده هیچگاه در کردستان ایجاد نگردید. آنچه بهعنوان ناسیونالیسم و احزاب ملیگرای کُرد شناختهشدهاند٬ کوشش و سازمانیابی طبقه غیر مولد فرادست کُرد است در جهت تأمین منافع طبقاتی و استفاده از رانتها و امتیازات ویژه. این طبقه از طیفها و اقشار ذیل تشکیلشدهاند: ۱- بازرگانان و دلالان اقتصادی ۲- ملاکها و بازماندگان فئودالها ۳- شیوخ و روسای عشایر ۴- بازرگانان و رانتخواران سیاسی ۵- لشکری از تحصیلکردگان بیکار و بیسواد که لومپنیسم سیاسی در لباس ناسیونالیسم را راهی میانبر جهت اشتغال و دستیابی به رؤیاهای خود میبینند. سواد به معنی دانش و بینش علمی است. اگر این تحصیلکردگان را با تعریف فوق بسنجیم٬ کاربرد واژه بیسواد یک توصیف واقعبینانه است. کُردی که دانش و بینش سیاسی داشته باشد٬ بعید است در جغرافیای سیاسی کردستان که نیمی از آن دو یا چندملیتی است٬ بخواهد با دیوارکشی مسئله ملی را حل کند و یا مانند کردستان عراق این مناطق را تحویل رقیب دهد و بر نیمه باقیمانده حکومت فئودال-عشایری تشکیل دهد. طبقه فرادست کُرد به دلیل ماهیت غیر مولد و انگلی خود هیچگاه نتوانسته منشأ تغییرات مثبتی در زندگی عموم مردم شود. هیچیک از آمال و ارزشهای انسانی ازجمله برابری زن و مرد٬ عدالت اجتماعی٬ رشد اقتصادی٬ علمی٬ صنعتی٬ فرهنگی٬ شایستهسالاری٬ مردمسالاری و دمکراسی در رؤیای احزاب ناسیونالیست که مدافع منافع طبقه فرادست کُرد هستند٬ جایگاهی ندارند. نهایت رؤیای احزاب ناسیونالیست کُرد این است که بهجای فارسها و ترکها بر کُردهای منطقه خودشان سروری آقایی داشته باشند. این آقایان وارث اربابها و روسای عشایر و شیوخ محلی گذشته هستند و این میراث فکری٬ فرهنگی را با روکشی از مدرنیسم آراستهاند. اینان دشمن حُکام فارس٬ تُرک و عرب نیستند. بلکه رقیب آنها هستند در سروری و سلطه بر کردهای ناحیه خودشان. به عبارتی دقیقتر هدف رفع ستمگری نیست. بلکه تغییر ستمگر و ارباب از غیر کُرد به کُرد است. (کپی سیستم کوردایتی کردستان عراق به بخش سنی نشین کردستان ایران) [31] - در اردیبهشت ۱۳۵۸ حزب دموکرات در اولین اقدام گستردهاش با بسیج هزاران مسلح از سراسر کردستان میتینگی بزرگ در شهر دوملیتی نقده برگزار کرد. محل اجرای میتینگ ورزشگاه شهر واقع در بخش ترکنشین نقده بود. قبل از آن رژه مسلحانه انجام دادند و این یک مانور قدرت بود در مقابل ترکها. شلیک چند تیر هوایی از طرف افراد ناشناس محله ترکها منجر به جنگی تمامعیار بین دو ملت شد. دو ملتی که حدود ۲۰۰ سال بود باهم زندگی کرده، ازدواجکرده و دوست فامیل شده بودند در عرض چند دقیقه تبدیل به دشمن خونی همدیگر شدند. صدها نفر از دو طرف کشته شدند، غارتگری و توحش دوطرفه همه مرزهای انسانی و اخلاقی را درنوردید. دولت مرکزی بیشترین استفاده را از آن به عمل آورد و با پشتیبانی از ترکها توانست آنها را به زیر چتر خود کشیده و عملاً به عامل اجرای سیاستهایش مبدل کند. بازنده اصلی کردهای نقده بودند که بعد از چهار دهه هنوز تاوان اشتباه حزب را پس میدهند ترکها بیش از ۹۵% استخدامهای شهر را به دست آوردهاند؛ و کردها محرومتر از همه و همچون شهروند درجه ۲ محسوب میشوند. با سفر به نقده آفریقای جنوبی دوره آپارتاید در ذهن مسافر تداعی میشود. برخی شخصیتها قبل از برگزاری تجمع خطرات آن را به حزب دموکرات و شخص دکتر قاسملو تذکر داده بودند (ازجمله آقای مقدسی امامجمعه ترکها و نیز امامجمعه کردها آقای رحیمی) ولی بعدازآن کسی در حزب از این حرکت مرگبار انتقاد نکرد و همه ملاحسنی و تیمسار ظهیرنژاد در ارومیه را عامل اصلی معرفی کردند. این یعنی فرافکنی و فرار از مسئولیت شکست. ماهیت ملاحسنی و ... معلوم بود و بنابراین همان کاری را کرده و میکنند که به نفع حاکمیت و به ضرر جریانات مخالف باشد. هر عقل متوسطی میتواند پیشبینی کند که مانور قدرت در شهری دوملیتی فضا را سریعاً به نفع جنگ و کشتار تغییر میدهد. مسئولیت دکتر قاسملو در چنین اقدامی با اهریمن کردن ملاحسنی تمام نمیشود. چرا رژه مسلحانه؟ چرا میتینگ کردها در محله ترکها؟ «قرار بود بعد از نقده در تمامی شهرها و مناطقی که کردها و ترکها زندگی میکنند میتینگی مشابه برگزار شود ازجمله در شاهین دژ، تکاب و...» این استراتژی به دنبال جنگ نقده کنار نهاده شد. [32] - https://public-psychology.ir/1392/11 [33] - به قول حافظ: «درختِ دوستی بنشان که کامِ دل به بار آرد. نهالِ دشمنی بَرکَن که رنج بیشمار آرد.» [34] - رولان، رومن- جان شیفته [35] - مهمترین عامل اقتصادی، فرهنگی و سیاسی تداوم عقبماندگی و استبداد قرونوسطایی ایران و خاورمیانه طبقه قدرتمند لومپنبورژوازی است. «لومپنبورژوازی عبارت است از کلیه اقشار طبقه فرادست جامعه که درزمینهٔ تولید کالا و یا ارائه خدمات اجتماعی نقشی ندارند و نتیجه عملکرد اقتصادی آنها در رشد تولید ناخالص ملی و درآمد سرانه، منفی است»
- دوشنبه ۲۵ تیر ۰۳ ۲۲:۲۲
- ۲ بازديد
- ۰ نظر